بازدید امروز : 5
بازدید دیروز : 7
کل بازدید : 593506
کل یادداشتها ها : 132
هر انسانی از اتفاقات و خاطرات گوناگون زندگی خویش برداشتهای مخصوص و ویژه خود را دارد و همین برداشت شخصی افراد است که افکار و به دنبال آن احساسات متفاوتی را بوجود میآورد.آدمها حق دارند، همه آدمها حق دارند که با توجه به این برداشتهای ذهنی فکر کنند، حس کنند و برای زندگیشان تصمیم بگیرند. همین برداشتهای متفاوت است که باعث میشود آدمها با هم تفاوت داشته باشند. به راستی اگر ما پذیرش داشتیم، پذیرش شنیدن نظرات و عقاید گوناگون و نوع زندگیهای متفاوت و.......... آیا واقعا نزاعی در میگرفت؟ چیزی در همه آدمها مشترک است و آن هم متفاوت بودن آدمهاست. اگر ما آدمها را با تمام تفاوتها، سلیقهها و انگارههایشان بپذیریم و درک کنیم، به همه آنها حق بدهیم; از همه مهمتر نقش خودمان را درهر اتفاقی بپذیریم، آن وقت دنیایی خواهیم داشت سرشار از صلح و آرامش.«و ملتها، گرچه خود نمیدانستند، در ژرفای قلبشان گرسنه و تشنه آموزههای متعالی بودند تا هر آنچه روی زمین یافت میشود، تعالی بخشند. آنها طالب آزادی روح بودند تا بیاموزند چگونه با همسایه خویش زیر نور خورشید و در دل شگفتی زندگی، شادمانی کنند. زیرا همین آزادی مغتنم است که انسان را به خدای نادیده نزدیک میکند، تا بدون ترس و بدون شرم به او تقرب جوید.»
جبران خلیل جبران
زینب میکائیلزاده